یادداشت

 چالش ملی و راهکارهای رسانه‌ای در تقابل با ناترازی انرژی

 چالش ملی و راهکارهای رسانه‌ای در تقابل با ناترازی انرژی

یادداشت- ناترازی انرژی در کشور به یکی از چالش‌های اساسی و چندوجهی تبدیل شده که ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی گسترده‌ای دارد. این پدیده نه تنها زندگی روزمره شهروندان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بلکه بر پایداری توسعه و امنیت ملی نیز سایه افکنده است. ناترازی انرژی به معنای عدم تعادل بین میزان انرژی تولیدی و تقاضای مصرفی در یک بازه زمانی مشخص است که می‌تواند به صورت کمبود انرژی (در زمان اوج مصرف) یا مازاد انرژی (در زمان کاهش تقاضا) نمود پیدا کند.

این بحران، یک چالش ساختاری است که ریشه در دهه‌ها سیاست‌گذاری‌های مختلف، رشد جمعیت، توسعه صنعتی نامتوازن و الگوهای مصرفی غیربهینه دارد. بدیهی است با بروز چنین پدیده ای رسانه‌ها می‌توانند با اجرای مسئولیت اجتماعی خود، از یک ناظر صرف به یک عامل فعال در تغییر رفتار و سیاست‌گذاری تبدیل شوند.

ناترازی انرژی ریشه در مجموعه‌ای از عوامل ساختاری، مدیریتی و رفتاری دارد که در ادامه از جمله:

۱. رشد فزاینده مصرف و تقاضای افسارگسیخته

الگوی مصرف انرژی در کشور، به ویژه در بخش‌های خانگی، تجاری و صنعتی، بهینه‌سازی نشده و از متوسط جهانی بالاتر است. این امر دلایل متعددی دارد بطور مثال، بهره‌وری پایین تجهیزات ، استفاده گسترده از وسایل خانگی با بهره‌وری پایین (مانند وسایل سرمایشی و گرمایشی قدیمی) و همچنین صنایع با تکنولوژی‌های منسوخ.

و یا افزایش سرانه مصرف که با وجود منابع غنی انرژی، سرانه مصرف انرژی در ایران به مراتب بالاتر از میانگین جهانی است. این تفاوت در مصرف، اغلب ناشی از عدم اجرای استانداردهای سخت‌گیرانه و نظارت ناکافی بر مصرف‌کنندگان بزرگ است.

ونیز میتوان افزود ، توسعه شهری نامتوازن و شهرسازی بدون در نظر گرفتن اصول بهینه‌سازی مصرف انرژی و عدم توجه به عایق‌بندی ساختمان‌ها.

۲. عدم توسعه کافی ظرفیت‌های تولید

سرمایه‌گذاری در توسعه نیروگاه‌ها و منابع جدید تولید انرژی، متناسب با افزایش تقاضا نبوده است و در این راستا مواردی که میتوان به آن اشاره کرد:

تاخیر در ساخت نیروگاه‌ها و فرآیندهای طولانی و پیچیده اخذ مجوزها، کمبود نقدینگی و مشکلات تامین مالی منجر به تاخیر در بهره‌برداری از نیروگاه‌های جدید شده است.

تکیه بیش از حد بر سوخت‌های فسیلی و وابستگی شدید به گاز طبیعی برای تولید برق، به‌ویژه در زمستان، ظرفیت مازاد کافی برای تامین نیازهای فصلی را فراهم نمی‌کند.

عدم توسعه بهینه انرژی‌های تجدیدپذیر که با وجود پتانسیل‌های عظیم خورشیدی و بادی، سهم این منابع در سبد انرژی کشور همچنان ناچیز است و موانع قانونی، تعرفه‌ای و زیرساختی مانع توسعه آن‌ها شده است.

۳. فرسودگی زیرساخت‌ها

بخش قابل توجهی از زیرساخت‌های تولید، انتقال و توزیع انرژی قدیمی و ناکارآمد هستند که منجر به اتلاف قابل ملاحظه انرژی می‌شود.

تلفات در شبکه انتقال و توزیع، در شبکه‌های برق، تلفات انرژی در فرآیند انتقال و توزیع، به دلیل قدمت سیم‌کشی‌ها و تجهیزات، بسیار بالاتر از استانداردهای جهانی است. این تلفات اغلب به صورت گرما و مقاومت الکتریکی رخ می‌دهد.

فرسودگی در بخش نفت و گاز و نشتی در خطوط لوله گاز و میادین نفتی قدیمی، منجر به هدررفت سرمایه‌های ملی می‌شود.

۴. یارانه‌های پنهان و قیمت‌گذاری نامناسب

قیمت‌گذاری نامناسب و یارانه‌های سنگین انرژی، مهم‌ترین عامل در کاهش انگیزه برای صرفه‌جویی و بهره‌وری است.

زمانی که قیمت انرژی بهای واقعی آن را منعکس نمی‌کند، مصرف‌کننده انگیزه‌ای برای ارتقاء تجهیزات یا تغییر الگوی مصرف خود ندار و قیمت‌های پایین انرژی، توجیه اقتصادی لازم برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بهینه‌سازی و تولید انرژی‌های جایگزین را از بین می‌برد.

۵. تغییرات اقلیمی و بلایای طبیعی

تغییرات اقلیمی مستقیماً بر ظرفیت تولید انرژی تأثیر می‌گذارد تغییراتی از قبیل:

کاهش شدید نزولات جوی در سال‌های اخیر، توان نیروگاه‌های برق‌آبی را به شدت محدود کرده و فشار مضاعفی بر شبکه گاز و نیروگاه‌های حرارتی وارد کرده است.

تابستان‌های گرم‌تر، تقاضا برای انرژی‌های سرمایشی را به شدت افزایش داده و پتانسیل ناترازی را تشدید می‌کند.

این چالش ملی، پیامدهای ناگواری در سه حوزه اصلی اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی در پی دارد:

ناترازی انرژی هزینه‌های سنگینی بر پیکره اقتصاد وارد می‌کند از جمله ؛ کمبود انرژی (به ویژه گاز در زمستان و برق در تابستان) منجر به قطع برق و گاز کارخانجات می‌شود که این امر افزایش هزینه‌های تولید، کاهش ظرفیت تولید، و در نهایت افزایش قیمت تمام شده کالاها و خدمات را به دنبال دارد.

خاموشی‌های مکرر و قطعی گاز، تولید را مختل کرده و جذابیت سرمایه‌گذاری در بخش‌های تولیدی را کاهش می‌دهد و فشار بیش از حد بر شبکه انتقال و توزیع در زمان اوج مصرف، منجر به استهلاک زودرس تجهیزات و نیاز به تعمیرات پرهزینه می‌شود.

آنچه مسلم است ، تأثیر مستقیم ناترازی انرژی بر زندگی روزمره مردم مشهود است؛ خاموشی‌های مکرر، قطعی‌های گاز در فصل سرما، و اختلال در فعالیت‌های روزمره مانند تحصیل و کسب‌وکار، منجر به نارضایتی گسترده و فرسایش اعتماد عمومی نسبت به مدیریت منابع می‌شود.

در مناطق سردسیر، قطع گاز و عدم دسترسی به گرمایش مناسب می‌تواند منجر به آسیب‌های جسمی و افزایش هزینه‌های بهداشتی شود و بد تر از همه مهاجرت نخبگان و سرمایه‌ها: ناتوانی در تامین انرژی پایدار برای کسب‌وکارهای دانش‌بنیان و صنایع پیشرفته، آن‌ها را به سمت مهاجرت و جستجوی محیط‌های با ثبات‌تر سوق می‌دهد.

ناترازی انرژی، دستاوردهای زیست‌محیطی را هم به مخاطره می‌اندازد، برای جبران کمبود برق در پیک‌ها (به ویژه در زمستان)، نیروگاه‌های قدیمی‌تر و آلاینده‌تر با مازوت یا سوخت‌های سنگین‌تر جایگزین می‌شوند که منجر به تشدید آلودگی هوا در شهرهای بزرگ می‌شود و به ناچار وابستگی بیشتر به سوخت‌های فسیلی به معنای افزایش انتشار دی‌اکسید کربن و سایر گازهای گلخانه‌ای است که تعهدات کشور در قبال توافقنامه‌های بین‌المللی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

رسانه‌ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی و ابزاری قدرتمند برای آگاهی‌بخشی و اقناع عمومی، نقشی بی‌بدیل در مواجهه با ناترازی انرژی دارند. این نقش فراتر از صرف گزارش‌دهی است و شامل هدایت افکار عمومی و تسهیل تغییرات رفتاری می‌شود.

مهم‌ترین کارکرد رسانه‌ها، ارائه اطلاعات شفاف و قابل فهم به عموم مردم است، ارائه تحلیلی عمیق از دلایل ریشه‌ای ناترازی انرژی، به جای تمرکز صرف بر معلول‌ها (مانند قطعی‌های مقطعی). این شامل توضیح مکانیسم‌های اقتصادی و فنی تولید و مصرف انرژی است.

تولید محتواهای جذاب و کاربردی (اینفوگرافیک، ویدئو، مستند) درباره راه‌های کاهش مصرف در بخش خانگی (بهینه‌سازی مصرف گرمایش و سرمایش) و آموزش استفاده صحیح از تجهیزات پرمصرف.

از طرفی رسانه‌ها باید صدای مردم در برابر سوءمدیریت باشند، پیگیری اجرای برنامه‌های توسعه انرژی، شفاف‌سازی دلایل تاخیر در پروژه‌های نیروگاهی و بررسی دلایل ناکارآمدی یارانه‌ها.

بررسی نحوه تخصیص منابع در بخش انرژی و گزارش‌دهی درباره اتلاف انرژی در شبکه‌های انتقال و توزیع. این امر نیازمند گزارشگری تحقیقی و مستندسازی دقیق است.

بدیهی است گذار از اقتصاد انرژی سنتی به سمت پایداری، نیازمند تغییرات فرهنگی عمیق است، توضیح اینکه بهره‌وری انرژی اغلب ارزان‌تر از تولید انرژی جدید است. برای مثال، معرفی مفهوم بازده انرژی: اگر بتوانیم مصرف را تنها ( 10% ) کاهش دهیم، معادل ساخت نیروگاه‌های متعددی خواهد بود.

معرفی مزایای اقتصادی و زیست‌محیطی نصب پنل‌های خورشیدی خانگی و آشناسازی مردم با زیرساخت‌های مورد نیاز برای این تغییر پارادایم.

ناترازی انرژی نیازمند راه‌حل‌های چندوجهی است که تنها با تبادل نظر متخصصان قابل دستیابی است، رسانه با دعوت از کارشناسان، مهندسان صنعت، اقتصاددانان و سیاست‌گذاران برای بحث‌های سازنده و ارائه راهکارهای عملی به جای صرفاً سیاسی‌کاری.

رسانه‌ها باید زبان پیچیده فنی را به زبان قابل فهم برای عموم مردم ترجمه کنند و بالعکس، دغدغه‌های مردم را به مسئولین منتقل کنند.

رسانه میتواند با ایجاد امید و انگیزه برای تغییر، موفقیت‌ها را به نمایش گذارد، معرفی صنایع، کارخانجات یا مناطقی که توانسته‌اند با اقدامات کوچک و بزرگ، مصرف انرژی خود را به طرز چشمگیری کاهش دهند و یا سیستم‌های خود را بهینه کنند.

رسانه‌ها می‌توانند با طراحی برنامه‌های هدفمند، به ارائه راهکارهای عملی کمک کنند، به عنوان نمونه:

ایجاد کمپین‌های رسانه‌ای برای معرفی و ترویج سیاست‌های تشویقی دولت (مانند وام‌ها یا تخفیفات تعرفه‌ای) برای استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر، عایق‌کاری ساختمان‌ها و خرید تجهیزات کم‌مصرف.

ویا تولید محتواهایی که بر اهمیت تعمیر و نگهداری صحیح وسایل برقی و مکانیکی به جای تعویض زودهنگام آن‌ها تأکید دارد. این امر به کاهش بار تولید و مصرف انرژی مرتبط با ساخت کالای جدید کمک می‌کند.

همچنین انتشار گزارش‌های بلند و مستند درباره چالش‌های پروژه‌های توسعه انرژی (مانند نیروگاه‌های جدید یا خطوط انتقال) و شناسایی موانع قانونی و اجرایی آن‌ها.

وشاید طراحی برنامه‌های ویژه برای پیک تابستان (کاهش مصرف برق) و پیک زمستان (مدیریت مصرف گاز)، با تمرکز بر راه‌حل‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت.

در نهایت باید گفت: ناترازی انرژی یک مسئله ملی است که ابعاد آن از یک چالش فنی فراتر رفته و به یک تهدید برای ثبات اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است. عبور از این چالش نیازمند عزم ملی و همکاری همه جانبه دولت، صنعت، دانشگاه و مردم است.

در این میان، رسانه‌ها با درک عمیق از مسئولیت اجتماعی خود، می‌توانند با ایفای نقش فعال و سازنده خود، نه تنها در اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی، بلکه در ایجاد بستر مناسب برای حرکت به سوی آینده‌ای پایدار و پرانرژی، پیشگام باشند. پذیرش نقش “آموزگار، ناظر و ترویج‌دهنده فرهنگ بهینه‌سازی” توسط رسانه‌ها، می‌تواند به تدوین و اجرای راهکارهای مؤثر و نهایتاً عبور موفقیت‌آمیز از این بحران بزرگ ملی کمک شایانی نماید. سرمایه‌گذاری بر روی رسانه‌های آگاه و مسئول، سرمایه‌گذاری مستقیم بر روی امنیت انرژی آینده کشور است.

 

قلمچی بی قلم

توانگر

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا