اجتماعی

یادمان شهدای البرز تا کنگره شهدا، شهید بیژن رحیم حسینی

یادمان شهدای البرز تا کنگره شهدا، شهید بیژن رحیم حسینی

در دل مه بارانی نوشهر، جایی حوالی سال ۱۳۴۳، بیژن رحیم حسینی متولد شد؛ جوانی با دستانی ماهر که از لابه‌لای لوله‌های شوفاژ، امید را لای سیم‌کشی روزها می‌بافت و تاسیسات ساده را به باور ساختن پیوند می‌زد.

اما زندگی‌اش قرار بود سودای دیگری داشته باشد—لشکر ۸۸ ارتش، خاک سومار و سرنوشتی که در خاموشی سپیده، بدل به روشنایی شد.

آن‌جا، روایت رفاقت‌هایی جاری بود؛ صحنه‌ای که بیژن با چشمانی خیس و دستانی زخمی، زخم پای همرزم مجروحش را نه فقط بست، که قلب جبهه را به تپش واداشت. لحظه‌هایی که خود را فراموش کرد تا امید را زنده نگه دارد… و سرانجام، زیر باران شبانه سومار و خواب رؤیایی امام، آخرین لبخندش را با دوستانش قسمت کرد.

امروز، مزارش در امامزاده محمد البرز، سایه‌ی مهربانی و یادهای شیرین است. رد پای مهارت، عشق و فداکاری… و صدایی که هنوز در باد می‌پیچد: بیژن رحیم حسینی، لطیف و استوار، همچون بغض شکفته بر لبان صبح.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا