اجتماعی

یادمان شهدای البرز تا کنگره شهدا،شهید احد آقا یاری

یادمان شهدای البرز تا کنگره شهدا،شهید احد آقا یاری

میان هُرم نفس‌های جزیره مجنون، رد پای مردی باقی‌ست که نامش مثل باران‌های زنجان، آرام و بی‌صدا زمین را سیراب می‌کند: شهید احد آقایاری، فرزند حبیب‌الله.

او دست‌هایش بوی کار و تعهد می‌داد؛ مردی برخاسته از دل خانواده‌ای زحمتکش که زندگی‌اش با عطر نماز و آوای مهر، پیوند خورده بود. از کوچه پس‌کوچه‌های زنجان تا راهی کرج، گام‌هایش در همه راهپیمایی‌های انقلاب جاری بود و در مجالس نیمه‌روشن، زمزمه دعا می‌شد.

در سپاه، قدم به قدم شجاعت را آموخت، دل به جبهه‌هایی سپرد که سکوت‌شان مملو از فریاد ایمان بود. وقتی نقاب شب بر جزیره مجنون افتاد، او با روشنی دل، سرود عاشقی سر داد و پرواز کرد…

امروز حوالی امامزاده محمد، جمع گل‌افشان است و یاد احد آقایاری مثل ستاره‌ای فروزان، مرز میان نور و ظلمت را روشن می‌سازد.

هنوز نسیم، وصیت ساده و عاشقانه‌اش را تکرار می‌کند؛ مهربانی‌اش جاودانه، قصه‌اش پایان‌ناپذیر است…

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا